×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

 تــــرنـــــم عا شقـــــانــــه دل 

دل نوشته ها

غــم تو♥

 
 
 
گفتی از ناله ی شبگیر کسی در قفسی

٫بنویسم سخنی

٫هر نفسی

باز بسی

!!
گفتی از چهره ی ماتم زده ی غم بنویس

!!گفتی از ناله در این نامه فراوان بنویس

گفتی و رفتی و جستی و ندانستی تو

...که من از روز ازل بسته به زنجیر تو ام

!!!شبم از غم ، غمم از تو و تو گفتی بنویس

...غم از این غم که ندارد ثمری هر سخنی

و از این غم بسیار

...!!که نخواندست کسی از ورقی

٫گفتی از آنچه تو داری بنویس

٫گفتی از آنچه تو خواهی بنویس

٫گفتی از آنچه تو دانی بنویس

گفتم از غم بنویسم که چرا

؟؟!!کانچنین موج خموشی به تن آزرده مرا

٫گفتم و رفتم و جستم و ندانستی تو

!!!غم من آنچه تو می پنداری نیست

...در خاطره ام

هرگز نیست

!آنچه در آینه ی چشم تو معنا شده است

!!!غم من راز خموش صدف دیده ی توست

...که ندارد پر و بالی و نداند گذری

!!!غم من شعله ی لرزان دل خسته ی توست

تو که در دیده ی صیاد به دام افتادی

...چه بخواهی

...چه نخواهی

!!تو بدان

!!بال و پری نیست که پرواز کنی

...غم من خواهش پرواز تو بود

شنبه 29 آبان 1389 - 11:13:24 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم